خانه کشتی– در طول تاریخ بلندبالای کشتی ایران، هر فدراسیون، مسوول و مربیای سعی کرده در حد توان خود یک انتخابی برگزار کند که این انتخابیها گاه بر صراط عدالت بودهاند و گاه هم دیواری بوده تا مربیان در پشت آن دست به مهندسی اقدامات مدنظر خود بزنند.
نخستینبار زمان ریاست رسول خادم بود که صحبت از فرآیند انتخابی شد تا یک قانون نظاممند حکم به انتخاب برترین کشتیگیرها بدهد اما اتفاقا همان فرآیند خود پر از ایراد و عیب بود، اما کیست که نداند بد قانونی همچنان بهتر است تا شهر بیکلانتر و بیقانون؟
بعد از آن در دوران ریاست علیرضا دبیر سعی شد انتخابیها برگزار شود که اوج آن در دوران سه ساله مربیگری پژمان درستکار در تیم ملی کشتی آزاد بود؛ سرمربی سابق تیم ملی سعی کرد با چرخهای مدون، قانونمند و به دور از سلیقه شخصی، عدالت را پیاده کند تا هیچ کس شک و شبههای در مسیر انتخابش نداشته باشد. بعد از استعفای درستکار نیز قرار شد این سیستم ادامه یابد، اما کیست که نداند کشتی ایران همیشه عاشق بیعدالتی بوده تا اجرای قانون و در برایش بر پاشنه انتصاب چرخیده تا انتخاب؟
درست در همین روزها بود که انتخاب یونس امامی در وزن ۷۴ و امیرعلی آذرپیرا در ۹۷ کیلوگرم باعث شد تا خیلیها به این موضوع انتقاد کنند که چرا امامی که طبق چرخه به حریف مستقیمش باخته راهی گزینشی شده و مصوب شده بعد از کسب سهمیه مستقیم راهی المپیک شود؟ و چرا دقیقا در نقطه مقابل، در وزن ۹۷ کیلوگرم مجتبی گلیج که شرایطی مانند یونس داشت و پزشکان مدارک مصدومیتش را تایید کردند، نتوانست وارد چرخه شود و کنار گذاشته شد؟
دو؛ نکته جالب در همین روزها، همزمانی انتخابی کشتی امریکا با این اتفاقات بود؛ جایی که در وزن ۷۴ کیلوگرم جردن باروز کهنهکار که نامش در تاریخ کشتی امریکا میدرخشد، شکست خورد و کنار گذاشته شد و کسی نگفت به حرمت مدالهای پرتعدادش او را کنار نگذارند. شگفتی بزرگتر اما در وزن ۸۶ کیلوگرم بود که دیوید تیلور، جادوگر سالهای اخیر کشتی آزاد دنیا در فینال ایکس مغلوب آرون بروکس، جوان ۲۳ ساله و همباشگاهی خود شد و بدون هیچ شک و شبههای، دوبنده تیم ملی دراختیار بروکس قرار گرفت تا عازم پاریس شود.
این یعنی یک انتخابی قانونمند، درست و حسابی و تدوین شده که هر کسی از مدتها قبل میداند در کجای آن قرار دارد، برای رسیدن به دوبنده باید چه مسیری را طی کند و اگر بزرگان را هم شکست دهد، ملیپوش میشود و محال است به شخص یا اشخاصی امتیاز ویژه داده شود. نکتهای که دقیقا پاشنه آشیل کشتی ایران است و در پیچ و خم چرخه آنقدر فرد را بالا و پایین میکنند که هم خودش و هم مخاطبان سرگیجه میگیرند، هیچ کس نمیداند دقیقا کشتیگیر چطور به صورت قطعی ملیپوش میشود و همیشه هم یک یا چند نفر به سیستم انتخابی معترضند، زیرا روش آن روشن و دقیق نیست؛ این دقیقا وجه تفاوت کشتی ایران با کشورهایی مثل امریکا و روسیه است؛ جایی که آنها با اجرای واقعی عدالت، بهترینها را گلچین میکنند و ما اینجا به دنبال آن هستیم تا فرد مدنظر خود را اعزام کنیم، حالا چه در چارچوب انتصاب، چه پشت دیوار انتخاب.
من حامی تصمیمات و روشهای کادرفنی تیم ملی نیستم اما به نظرم در نحوهٔ انتخابی آمریکا اشکالاتی وارده. فرض کنید در اون روز تعیین شده برای انتخابی، کشتی گیری مریض باشه، مثلا سرماخورده باشه. یا به هر دلیلی آماده نباشه. آیا باید المپیک رو از دست بده؟ سرماخوردگی و خستگی و غیره که از مواردی نیست که با مدارک پزشکی بشه از مسابقه امتناع کرد. کشتیگیر تو المپیک فقط برای خودش مسابقه نمیده، برای یک ملت مسابقه میده. پس باید بهترین فرد اون وزن انتخاب بشه، نه فردی که در یک روز خاص خوب بوده. بنابراین انتخابی باید در یک پروسه انجام بشه، نه در یک روز. البته که این پروسه باید از قبل برنامهریزی دقیق بشه. اینکه در ایران این فرایند به خوبی انجام نمیشه رو قبول دارم.
در کشتی ایران خیلی موارد عجیب دیگه هم هست که کسی بهشون نپرداخته. مثلا افرادی که پژمان درستکار برد آمریکا برای اون مسابقات بر چه اساسی انتخاب شده بودند؟ اون همه زحمت و حرف و حدیث برای گرفتن ویزا، برای بعضی افراد که دیگه حتی اسمشون رو هم تو مسابقات داخلی نمیشنویم. یا حضور همیشگی بعضی کشتیگیرها تو اردوها و اعزام به تورنمتها در حالیکه بعضی کشتیگیرها هیچوقت به تورنمتی فرستاده نشدن.
برای مثال مهدی هاشمی که همیشه تو سنگین وزن نفر دوم مسابقات کشوری بوده یا به هر حال مدعی بوده، چرا هیچوقت نه تنها به تورنمنتی فرستاده نشد، بلکه به اردو هم دعوت نشد که انگیزه پیدا کنه؟