خانه کشتی– گلادیاتور؛ این لقبی بود که کشتی دوستان به او داده بودند. لقبی که هر بینندهای با تماشای کشتیهایش به یقین میرسد که برازنده فریدون قنبری بود. قهرمانی که حالا باید کنار اسمش از پیشوند مرحوم و زندهیاد استفاده کنیم.
قنبری جسور و بیباک کشتی میگرفت، با تمام قدرت روی تشک میآمد و گاهی آن قدر بازوانش توان داشت که در تمرینات با کشتی گیران یک یا دو وزن بالاتر سرشاخ میشد و آنها را حسابی آزار میداد. همه اینها با یک تکنیک مناسب ترکیب شده بود و از او یک کشتی گیر قلدر ساخته بود تا به او لقب «گلادیاتور» بدهند. با این تفاسیر باید نام او با قهرمانیهای متعدد جهان و المپیک گره میخورد، اما برای همیشه با یک حسرت ابدی از او یاد میشود. فریدون هر چقدر روی تشک خوب کشتی میگرفت و در مسیر پیشرفت بود، در بیرون از تشک اسیر حواشی مختلفی میشد که دیگران در آتش آن میدمیدند تا سرانجام این حواشی متعدد پر پروازش را سوزاند و اجازه نداد این کرمانشاهی پرتوان به موفقیت برسد. حواشیای که شاید اگر به قول منصور خان برزگر یک راهنما یا مشاور در کنار فریدون قرار میگرفت، میتوانست او را به مسیر دیگری هدایت کند و نگذارد استعداد نابش این گونه هدر برود و سهم او از میادین قهرمانی یک قهرمانی جوانان جهان و یک قهرمانی بزرگسالان آسیا باشد.
در وصف تواناییهای او همین نکته کافیست که قنبری در مسابقات جوانان جهان در سال ۱۹۹۷ توانست خوئل رومرو کشتی گیر پر قدرت کوبایی را شکست دهد که رومرو بعدها به تمام قلههای موفقیت ورزشی رسید و کمتر کسی یارای رقابت با او را داشت، اما فریدون آن قدر در کمند حواشی اسیر شد که سرانجام از ریل خارج شد و هیچوقت به آنچه حقش را داشت نرسید.
در این سالها اما به نظر میرسید او آرامتر از همیشه به زندگیاش میپردازد. حتی وقتی بر اثر اختلافاتی در شهر صحنه خودرویش را به رگبار بستند و او مچ مرگ را خواباند و به زندگی بازگشت، چندان تمایلی به انتقام و مقابله نداشت و ترجیح داد سرگرم زندگی خودش باشد.
سال گذشته همین روزها بود که برای مصاحبهای با او همکلام شدم؛ دیگر آن شر و شور سابق را نداشت. شبیه جنجگویانی شده بود که زره و خود از تن درآوردهاند، شمشیرشان را زمین گذاشتهاند و در گوشهای گذر عمر را نظاره میکنند و حسرت استعدادی را میخورند که به راحتی سوخت و هدر رفت. استعدادی که خودش به راحتی آن را از دست داد و دیگران هم همراهیاش کردند. خودش هم قبول داشت حاشیهساز بوده اما میگفت اگر یک مشاور درست در کنارم قرار میگرفت چه بسا مسیر دوران قهرمانی ام عوض میشد. با همه این اوصاف اما، نام او مانند بابک قربانی دیگر هم استانی اش برای همیشه با یک حسرت ابدی گره خورده.
قنبری در روزهای ابتدایی امسال به دلیل بیماری التهاب لوزالمعده در بیمارستان امام حسین(ع) کرمانشاه بستری شد و چند روز اخیر حالش رو به وخامت رفته بود و تلاشها برای احیا و درمان او نتیجه نداد تا سرانجام این کشتی گیر کرمانشاهی مانند دوران قهرمانیاش که وقتی همه منتظر بودند به مسابقات اعزام شود و مدال بگیرد ناگهان زیر میز میزد و به سبک خودش به همه چیز پشت پا میزد، با مرگی ناگهانی خانواده کشتی کرمانشاه را عزادار کرد. خانوادهای که چند روز قبلتر، احمدخان کوهدرهای پیر دیر کشتیاش را از دست داد تا غمی سنگین بر سینه کشتی دوستان این دیار بنشیند.
مخلص کلام؛ گروس عبدالملکیان در شعری میگوید:« موسیقی عجیبیست مرگ؛ بلند میشوی و چنان آرام و نرم میرقصی که دیگر هیچکس تو را نمیبیند».
نگاهی گذرا به شاخصترین عناوین فریدون قنبری:
قهرمان آسیا در مسابقات قهرمانی تهران ۲۰۰۴
قهرمان مسابقات جوانان جهان هلسینکی ۱۹۹۷
مدال نقره جام جهانی ۱۹۹۹ اسپوکن
مدال برنز جامهای جهانی ۱۹۹۸ استیلواتر و ۲۰۰۵ تاشکند.
در مورد ایران باید گفت قهرمانان می میرند