غم فقدان پهلوانباشی ۸ ساله شد.
اختصاصی خانه کشتی- در دایره لغات عاشقان کشتی، نام علیرضا سلیمانی گره خورده با اولین مدال طلای سنگین وزن در مسابقات جهانی و از آن مهمتر، لقب پهلوان باشی، که سالهاست به اسمش سنجاق شده و او را از سایرین متمایز کرده است. البته که کسب تک مدال جهانی در سنگین وزن آن هم با شکست سدی همچون بروس بومگارتنر با ارزش است اما راه پهلوان شدن نه از مدال طلا و رکورد شکنی، که از مسیر قلب مردم میگذرد.
«پهلوانباشی» هم همین مسیر را میپیمود؛ از گود زورخانه، تا قلب مردم. پرچمدار ایران در المپیک ۱۹۹۲ بارسلون، سالها در ترکیب تیم ملی کشتی درخشید و همزمان ضربها در گود زورخانه هم برایش به صدا در میآمد. مرد خوش قد و بالای کشتی ایران، با آن هیبت و البته خندههای محو نشدنی، همواره محبوب مردم بود و هست. سالها در ترکیب تیم ملی در مسابقات مختلف آسیایی و جهانی افتخار کسب کرد و البته همچون خیلی از هم نسلهایش، قربانی بازیهای سیاست شد تا استعدادش پشت دیوار تحریم المپیکها بسوزد و چند برابر مدالهایی را که گرفت، به بهانههای واهی از دست دهد.
دوگانهاش با رضا سوختهسرایی، یکی از قابهای ماندگار کشتی است تا جایی که در بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول، سوختهسرایی به فرنگی رفت تا سلیمانی در آزاد کشتی بگیرد و هر دو هم طلای آن مسابقات را به دست آوردند. سلیمانی محبوب مردم بود و صاحب ضرب در زورخانهها؛ جایی که به نظر آداب مردانگی را هم از همانجا مشق کرد و روی تشک کشتی آورد. شعر معروف ژاله اصفهانی را اغلب خواندهایم که میگوید: «زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست، هرکسی نغمه خود خوانَد و از صحنه رود، صحنه پیوسته به جاست، خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد». روز ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ از غم فراق علیرضا سلیمانی ۸سال میگذرد؛ اما هنوز و هیچ وقت نغمههای پهلوانباشی را هیچ عاشق کشتی از یاد نخواهد برد.