بهمن تیموری با انتشار متنی در صفحه خود، از کشتی خداحافظی کرد.
اختصاصی خانه کشتی– مسابقات کشتی آزاد قهرمانی کشور از چهارشنبه در تهران شروع شد که بهمن تیموری، کشتی گیر مطرح کرمانشاهی در وزن ۸۶ کیلوگرم به میدان رفت تا شانس خود را در این وزن امتحان کند.
تیموری که پیش از این در ۷۹ کیلوگرم کشتی میگرفت، در وزن جدید ابتدا استراحت داشت و سپس در دور دوم به پیروزی رسید اما در دور سوم مقابل عزت الله اکبری شکست خورد و از دور مسابقات کنار رفت.
او پس از این رقابت، با انتشار متنی در صفحه خود از دنیای قهرمانی خداحافظی کرد. این کشتیگیر مطرح که سابقه پوشیدن دوبنده تیم ملی را در سالهای متمادی دارد، در مسابقات قهرمانی آسیا ۲۰۱۷ برنز و در ۲۰۱۹ طلا گرفت و در قهرمانی جهان ۲۰۱۹ هم ملیپوش ایران بود
متن کامل خداحافظی تیموری به این شرح است:
از تو ممنونم کشتی
از پدر و ( مادرم 🖤) و دوستانم ممنونم.
میخواهم از انتها شروع کنم، از خداحافظیها، چراکه نمیدانم شاید نتوانم این خطها را بخوانم. غیرممکن است ۱۷ سال را در چند جمله خلاصه کنم.
در طول سالیان اخیر، سعی کردم که خودم را از طریق تمرینات کشتی و مسابقه بیان کنم، چیزی که همه چیز را از زمان کودکی تا کنون برایم راحت تر کرده است.
امروز، زمان روی شانه ام زد و گفت:
باید رشد کنیم، از فردا، تو بزرگسال محسوب میشوی، آن کفشها و لباس ها را در بیاور، چراکه از فردا تو یک مرد خواهی بود. نمیتوانی دیگر بوی خوش تشک کشتی را حس کنی، نمی توانی عرق خستگی که به صورتت می زند و یا شکستی که از حریف خورده ای را تحمل کنی، در طول ماههای اخیر، همیشه از خودم پرسیده ام، چرا از این خواب بیدار شده ام.
تصور کنید که کودکی هستید و رویای خوبی دارید و مادرتان شما را بیدار می کند تا به مدرسه بروید.
شما می خواهید به رویایتان ادامه دهید، امّا دیگر نمی توانید. این دیگر یک رویا نیست، واقعیت است. دیگر نمی توان به ادامه آن برگشت.
می خواهم این دل نوشته را به همه شما، همه دوستانی که از من حمایت کردید، تقدیم کنم.
اکنون واقعا رقابت با حریفانم به پایان رسید. برای آخرین بار پیراهن را از تنم در می آورم.
آن را کنار می گذارم، حتی اگر دیگر نتوانم به اندازه کافی در مورد آن صحبت کنم و شاید هرگز نتوانم. (بماند که در این چند سال چه ها که برایم اتفاق افتاد)
من را به خاطر این که نمی توانم دیگر باعث شادی و خوشحالی دوستان و هم باشگاهیهایم شوم عفو کنید. امّا خاموش کردن چراغها خیلی سخت است.
اکنون، من به شما نیاز دارم و عشقی که همیشه به من نشان دادید. با حمایت شما، می توانم ورق را عوض کنم و خودم را وارد ماجراجویی جدید کنم.
اکنون، زمان آن فرا رسیده که از تمام همرزمانم تمام مربیان، و تمام کسانی که در این مدت در کنار من بودند تشکر کنم.
همشهری های عزیزم شما همیشه در زندگی من بودید و هستید و خواهید بود. دیگر نمی توانم شما را با مسابقاتم سرگرم کنم. امّا قلبم همیشه با شما خواهد بود.
اکنون، از پله ها پایین می روم و به رختکنی می روم که مانند یک کودک از من استقبال کرد و اکنون مانند یک مرد از آن خارج می شوم.
افتخار می کنم و خوشحالم که در این رشته شاید دستاوردی که لیاقتشو داشتم بدست نیاوردم ولی در عوضش دوستان و (برادرانی بدست آوردم که هیچ مادری قادر به زاییدنش نیست)