زنده یاد محمدرضا یزدانی خرم نباید به کشتی میآمد؛ اما وقتی آمد و با آزمون و خطاهای خود، شکست و ناکامی عدهای را رقم زد و همینها باعث شد تجربه کسب کند و تازه بفهمد که چکار باید کند و چکار نباید، دیگر باید میماند. اما آن موضعگیری حساب نشده، باعث شد عطای کار در فدراسیون کشتی را به لقایش ببخشد و برود آن دور دورها…
اختصاصی خانه کشتی– قصهی من و چند تن از کشتی نویسان که بزرگترین اتهاممان در دوران ریاست او جوان بودنمان بود با حاجی یزدانیِ مرحوم، از آنجایی شروع شد که حاجی بعد از ۱۷ سال ریاست بر فدراسیون والیبال به عنوان یک غریبه وارد خانواده کشتی شد و سکان هدایت این رشته را با تمام انتقادهایی که اهالی فن از حضور او در ورزش ملی ایران داشتند، بر عهده گرفت.
یزدانیخرم سودای تکرار موفقیتهای والیبال در کشتی را در سر میپروراند، از همین رو بعد از اولین انتقادهایی که به او شد، اعلام کرد در کشتی نیز ۱۷ سال خواهد ماند و این رشته را به روزهای اوج خود خواهد رساند.
اما کشتی، با آن حجم از قهرمانان و پیشکسوتاناش، والیبال نبود که حاجی هر طور که دوست داشت اسباش را زین کرده و بتازد. برای همین وقتی با اولین شکستها مواجه شد، تازه فهمید کجا آمده و چه کار سختی دارد. منتقدان هم یک بار دیگر ساز خود را کوک کردند که نباید او به کشتی میآمد و باید یک نفر از خانواده کشتی، هدایت این رشته را به دست گیرد.
باری، حاجی یزدانی که شرایط را سختتر از هر زمانی میدید، دست به تغییرات عمده زد تا شاید ناکامیهای قبل را جبران کند. او بعد از چند سال و بالا و پایین کردنهای بسیار که باعث زمین خوردن خیلیها هم شد، تازه فهمید که کجای کشتی را باید بگیرد تا زمین نخورد و به موفقیت برسد.
دیگر حاجی با تجربه شده و میرفت که کسب موفقیت کند. در جهانی ۲۰۱۱ استانبول کشتی نتیجه خوبی گرفت و مهیای حضور در المپیک میشد که آن ماجرا رخ داد تا یزدانیخرم از کشتی کنار گذاشته شود.
در واقع آن موضعگیری حساب نشده در مصاحبهای که با او داشتم و در روزنامه اعتماد منتشر شد، کار خودش را کرد تا اسفندیار رحیم مشایی گوشی تلفن را بردارد و به محمد عباسی وزیر وقت بگوید:
تا ۲۴ ساعت اگر این پیرمرد را از فدراسیون کشتی برداشتی که هیچ، وگرنه ورزش یا جای توست یا جای او!
حاجی در گفتوگویی که با او داشتم اعلام کرد:
امروز برای ورزش افرادی بالاتر از وزیر که به آنها جریان انحرافی گفته میشود، تصمیم گیری میکنند.
و همین باعث شد یزدانیخرم که درست روز قبلاش رایزنی کرده و بودجه کشتی را سه برابر کرده بود، از این رشته کنار گذاشته شود.
راستاش من که یکی از منتقدان جوان یزدانیخرم به حساب میآمدم، معتقد بودم حاجی نباید به کشتی میآمد. اما وقتی میدیدم کار از کار گذشته و بعد از سوختهای بسیار، تجربه کسب کرده و تازه دارد موفق میشود، بابت این برکناری خوشحال نشدم که هیچ شاید ناراحت هم شدم. برای همین یکبار دیگر با او تماس گرفته و مصاحبه کردم و حاجی باز آن حرفها را تکرار کرد و حتی فراتر رفته و اعلام کرد که:
وزارت مخل ورزش است.
حاجی، فردی سیاسی بود، نزدیک به موتلفه و البته رییس بند «ب». برای همین برخلاف دیگر روسای فدراسیونها راحت میتوانست پول وارد ورزش کنند و از همین رو مخالفان قدیمیاش میگفتند که اگر یزدانیخرم پول نداشت، نمیتوانست چون یک دیکتاتور بر والیبال و کشتی ریاست کند.
رفاقت دورا دور ما با حاجی در واقع تازه بعد از اتمام ریاستاش بر کشتی و آن مصاحبه شکل گرفت، برای همین هر زمان با او تماس میگرفتم، میخندید و میگفت:
تو من رو از کشتی نجات دادی، وگرنه پیشکسوتهای کشتی میکشتنم.
کاش آن عکس دسته جمعی که در راه اصفهان و در هوای برفی به اتفاق پیشکسوتان و خبرنگاران به بهانه آشتیکنان استاد منوچهر لطیف با یزدانی خرم گرفتیم را داشتم.
تعجب بزرگ من زمانی به وجود آمد که بعد از ماجرای #باید_ببازی با حاجی تماس گرفتم و خواستار این شدم همچون گذشته که وقتی طالب نعمت پور و در ادامه قاسم رضایی و محسن حاجی پور با قرعه اسرائیل مواجه شدند و یزدانیخرم به عنوان رییس فدراسیون کشتی خواستار رسیدگی به این موضوع شد تا کشتی بیشتر از این متضرر نشود، از درخواست رسول خادم در اینباره نیز حمایت کند. اما حاجی که در زمان ریاستاش بر فدراسیون نظری نزدیک به خادم داشت، اینبار با ۳۶۰ درجه چرخش تیغ انتقادات را به سمت آقا رسول گرفت! و چیزهایی گفت که دوست ندارم تکرار کنم و اینجا بنویسم.
به هر حال حاجی سیاسی بود و نزدیک به موتلفه؛ اما آدم خوبی بود…
باری؛ یادش گرامی و جایگاهاش همواره سبز