سرمربی اسبق تیم ملی درباره شرایط این روزهای کشتی سخن گفت.
خانه کشتی– محسن فرح وشی، مربی با سابقه اسبق تیم ملی کشتی آزاد است که طلای جهانی ۱۹۷۳ را در کارنامه دارد و در چندین مقطع هدایت تیم ملی کشتی آزاد را بر عهده داشت و جزو نفرات باسابقه محسوب می شود. او هدایت نسل های مختلف کشتی ایران را بر عهده داشت و ردپایش در موفقیت های کشتی در دهه های قبل دیده می شود.
محسن فرحوشی با اشاره به فاصله نزدیک دو رویداد مهم قهرمانی جهان و بازیهای آسیایی که به چالش کشتی با کمیته ملی المپیک تبدیل شده است، اظهار داشت:
ما هم پیش از این یکی دو بار با این وضعیت برخورد کرده بودیم. در سال ۱۹۷۳ مسابقات جهانی استانبول با بازیهای آسیایی حدود ۱۰ روز فاصله داشت. سیاست کشور به این شکل بود که موقعیت ورزشمان در قاره پهناور آسیا حائز اهمیت بود، به همین دلیل تیم اول برای بازیهای آسیایی در تهران ماند؛ مسابقهای که در استادیوم آزادی برگزار شد و تیم دوم به جهانی ترکیه رفت. الان هم فکر میکنم سیاست ورزش ما همین است. همواره سعی کردیم جای خودمان را از نظر سیاسی و ورزشی در قاره آسیا حفظ کنیم.
حرف دبیر درمورد بودجه کشتی کاملاً درست است
وی در مورد سیاست فدراسیون کشتی تأکید کرد:
شاید علیرضا دبیر به عنوان رئیس فدراسیون و با همکارانش تصمیم بگیرد که تیم اول ما در جهانی شرکت کند و تیم دوم در بازیهای آسیایی. به هر شکل حفظ موقعیت در ورزش آسیا همچنان برای ما حائز اهمیت است. اینکه دبیر گفته اگر بودجه لازم را به کشتی بدهند، تیم اول را به بازیهای آسیایی میفرستد، کاملاً منطقی است. یک مثال میزنم؛ شما با خانواده وارد فروشگاهی میشوید، وقتی پول کمی همراه دارید، وقتی خانواده سمت چیزی میرود، نگرانی و دلشوره دارید که نکند این را بردارد که گران است، اما وقتی جیبتان پول هست، با دل قرص به فروشگاه رفته و نگران نیستید خانواده چه چیزی انتخاب میکنند. کشتی ورزش درآمدزایی نیست که تبلیغات و اسپانسر داشته باشد، در همه کشورها هم نسبتاً همینطور است. ورزشی است که دولت باید روی آن هزینه کند.
روزی بودجه کشتی ۲۰ میلیون بود و ما آرزوی ۱۰۰ میلیون داشتیم
وی ادامه داد:
اگر مایل هستند افتخارات خوب و سطح بالا در جهانی و بازیهای آسیایی به دست آوریم، باید هزینه کنند. بدون هزینه امکان خرید نیست. یک موقعی ما صحبت میکردیم که اگر بودجه ۲۰ میلیونی کشتی ۱۰۰ میلیون شود، چه کارها که میتوانیم انجام بدهیم و طبق برنامههای فدراسیون جهانی پیش خواهیم رفت. این حرفها برای دهه ۶۰ و ۷۰ بود که بودجه ۱۲ میلیون تومانی کشتی ۲۰ میلیون تومان شد. الان حتی اگر بگوییم به کشتی ۵۰ میلیارد هم بدهند، باز قادر نیست یکپنجم برنامههایش را انجام بدهد، چون هزینهها بالا و توقع از ورزشی که در دنیا شناخته شده و اعتبار دارد، زیاد است. از آن گذشته، اگر ورزش ما در دنیا موقعیت خوبی بهدست آورد، این نشان دهنده بهداشت، اقتصاد و امنیت خوب جامعه است. جامعهای که اینها را داشته باشد میتواند ورزش خوبی هم داشته باشد. دبیر نگران بودجه است، چون به المپیک فکر میکند و میگوید «اگر به من پول ندهید نمیتوانم کاری انجام دهم.
دبیر و درستکار را از ۱۴-۱۵ سالگی میشناسم
فرحوشی که در گذشته هدایت تیمهایی را بر عهده داشته که علیرضا دبیر و پژمان درستکار عضوش بودهاند، در مورد انتخابی که از سوی رئیس فدراسیون در مورد دوستش اتفاق افتاد گفت:
شاید اینها اولین سفرشان با من بود و شاید تنها مربیای در ایران به شمار میرفتم که از رده نوجوانان تا بزرگسالان سرمربی بودم. پژمان و دبیر از ۱۴-۱۵ سالگی با من بودند و تا آخرین سالهای کشتیشان من هم مربی بودم، به همین دلیل شناخت کافی روی آنها دارم. دبیر هم دکترا دارد و هم قهرمان دنیا و المپیک است. او در این سالها هم کار مدیریتی کرده و چم و خم آن را یاد گرفته است. درستکار هم به هرشکل کشتیگیری در سطح تیم ملی بود. هرچند قهرمان اول جهان نشده، ولی دلیلی ندارد که حتماً یک نفر که قهرمان جهان یا المپیک بوده، مربی موفقی شود. خیلی از قهرمانان دنیا نتوانستند مربیان خوبی باشند، چون توانایی آموزش و مربیگری نداشتند. ضمن اینکه نمیشود گفت چون دبیر و درستکار دوست هم بودند، انتخاب درستکار برای تیم ملی اشکال دارد.
درستکار تا وقتی نتیجه میگیرد، باید باشد
قهرمان سابق کشتی آزاد جهان اضافه کرد:
تا وقتی که درستکار نتیجه بگیرد و موفق باشد، این انتخاب ایرادی ندارد. در واقع باید نتیجه کار را ببینیم. مرحوم پرویز سیروسپور که هم من او را خیلی دوست داشتم و هم او مرا، زمانی که رئیس فدراسیون شد تیم را به من سپرد و من تیم ملی را به مسابقات جهانی آنکارا بردم. روحش شاد، نمیتوانیم به این ایراد بگیریم و بگوییم چون دوست و مربی من بود، اعمال نظر کرده، حتماً این توانایی را در من دیده است. مسئله دبیر و درستکار به همین شکل است؛ تا زمانی که با منطق کار کند و نتیجه بگیرد و کارش را خوب انجام بدهد باید حضور داشته باشد. اگر غیر از این باشد، ماندنش هم به ضرر دبیر و هم به ضرر خودش هست. حتماً دبیر تواناییهایی را در درستکار دیده که انتخابش کرده است.
۳۰ هزار نفر برای مسابقات کالجهای آمریکا به سالن میآیند
فرحوشی که سالهاست به خاطر فرزندانش به آمریکا رفت و آمد دارد، در مورد کشتی این کشور و اینکه آیا میتوانیم به زودی کشتی آمریکا را پشت سر بگذاریم، گفت:
چرا نمیتوانیم؟ آمریکاییها کشتی را خیلی دوست دارند. کشتی در دبیرستانها و کالجهای آنها خیلی محبوب است. من به مسابقات کالجها رفتهام، استادیوم ۳۰ هزار نفر گنجایش دارد، یعنی ۲٫۵ برابر سالن آزادی که جای سوزن انداختن آنجا نیست. آنها تشک و سالن خوب دارند، در برخی ایالتها سرمایهگذاری بیشتری انجام میشود، مثل مازندران ما. آنها هدفشان المپیک هست، چون رقابت تنگاتنگی بین آنها و ورزش روسیه، چین و ژاپن در المپیکها وجود دارد. آمریکاییها اصولاً ورزشهای این سبکی و مبارزهای را دوست دارند و خیلی هم خوب کشتی میگیرند. مثل کشتی ایران و ترکیه تیم یکدست هم ندارند، معمولاً ۳-۴ کشتیگیر خوب دارند.
یزدانی ۳۰ ثانیه آخر دفاع نمیکرد، در المپیک هم تیلور را میبرد
وی در مورد رقابت حسن یزدانی و دیوید تیلور که حالا در نتیجه ۳ بر یک شده است (سه برد تیلور مقابل یک برد یزدانی) تصریح کرد:
دلیلی که حسن یزدانی در المپیک به تیلور باخت، این بود که ۳۰ ثانیه آخر دفاع کرد. حسن یزدانی اصلاً دفاع بلد نیست؛ چون خیلی جسور و تهاجمی است. اگر ۳۰ ثانیه آخر را هم با زیرگیری ادامه میداد و به بیرون کردن حریف از تشک و اداره کشتی اکتفا نمیکرد، در المپیک هم برنده میشد. یزدانی نه با تیلور، بلکه با هر کسی بخواهد دفاعی کشتی بگیرد و مبارزه را اداره کند، به مشکل میخورد، چون کشتیگیر تهاجمی است. کشتیهای او مرا یاد کشتی امامعلی حبیبی میاندازد؛ او اصلاً دفاع و اداره کردن کشتی را بلد نبود. در واقع ایرانی کشتی میگرفت و فقط حمله بلد بود، زیرگیری، یک خم و دوخم و … . از نظر من سبک مبارزه یزدانی شبیه امامعلی حبیبی است.
برادران گرایی را خیلی دوست دارم
فرحوشی در پاسخ به این سؤال که کدام کشتیگیران امروزی او را به وجد میآورند، گفت:
از کشتی برادران گرایی و حسن یزدانی واقعاً لذت میبرم و وقتی مبارزه آنها را میبینم، از خود بیخود میشوم. اینها را خیلی دوست دارم. ادب و متانت برادران گرایی همان چیزی است که توقع میرود. آنها بچه محل سعدی و حافظ و اهل شهر علم و ادب و معرفت ایران هستند. وقتی اینها کشتی میگیرند، ضربان قلبم بالا میرود.
عبدالله موحد همیشه چند جلد کتاب بالای سرش داشت
قهرمان سابق کشتی آزاد جهان که جزو تحصیل کردههای کشتی بوده، در خاتمه یک پیشنهاد برای فدراسیون کشتی داشت و گفت:
دبیر کار خوبی در خانه کشتی انجام داده و واحد سمعی بصری را در یک قسمت ایجاد کرده که مربیان تیم ملی بتوانند آنجا مطالعه کنند. پیشنهاد میکنم که دبیر یک کتابخانه هم آنجا درست کند. در قدیم هر وقت عبدالله موحد را میدیدیم، ۴-۵ جلد کتاب بالای تختش بود، ما هم از او یاد میگرفتیم و حداقل روزی ۱۰ صفحه کتاب میخواندیم. این موضوع باعث میشود هم اطلاعات بچهها بالا برود و هم تفکراتشان تغییر کند. اگر روزهای اول جلد کتاب را نگاه کنند، روز پنجم کتاب را ورق میزنند و بعد دو صفحه را میخوانند. خوب است که کتابها هم متنوع باشد. من دانشجوی مهندسی ساختمان در دانشگاه علم و صنعت بودم، انتقالم دادند به دانشگاه تربیت بدنی و فارغالتحصیل این رشته شدم.
*علی سوادکوهی: توانایی من از آسیا بالاتر است؛ به دنبال شکست دادن جردن هستم